یادداشتی بر نمایش « پینوکیو »
به کارگردانی علیرضا اسماعیلی

اثری که در ساختار و چهارچوب گروتسک روایت می شود .
نگاهی به نمایش «پینوکیو»
نوشته سامان داروند
اثری که در ساختار و چهارچوب گروتسک(خنده ایست که وحشتی را به دنبال دارد و مخاطبش را با ترسی ژرف ازآنچه قرار است رخ دهد مواجه می کند، معمولا در این سبک نمایشی یک شخصیت یا قهرمان وجود دارد که بسیار ساده،صبور و صادق است و سایر تیپ ها و تری تاگونیست های درام از این صداقت و سادگی استفاده سوء برده و به او آسیب می رسانند، گاه مالی و جسمی و گاه مادی و معنوی و در نهایت قهرمان در برابر ظلم و ستم و آنچه بر خلاف آرمان ها و عقایدش روی داده است طغیان می کند و جانش را از دست می دهد و انسان را از دیدنش وحشت زده می کند) روایت می شود. پینوکیو آیینه ایست که بشر مدرن را برهنه و بی نقاب در برابر خود حقیقی اش قرار می دهد، بشری که ماهیت وجودی و هرمنوتیک خود را بدست فراموشی سپرده و هیچ رحم ،عاطفه،منطق و توجهی در برابر دیگری ندارد و سامان داروند با خلق کاراکترها و شخصیت های تخت و کاریکاتورگونه در تلاش است چهره ی واقعی انسان امروز را روایت کند، پینوکیو بعنوان نماینده ی قشری از عصر حاضراست که آلوده ی پلیدی و پستی نشده است، قهرمانی که می کوشد در میان آهن،ثروت،قهر،جنگ، نفرت و بیشعوری همچنان آدم بماند و در پی آرامش،تغییر و صلح باشد و هر بار این امید در او کمرنگ تر می شود تا جایی که همچون قهرمان آثار گروتسک طغیان کرده و از انسان بودن امتناع می کند، ترجیح می دهد چوب بماند و وارد دنیا و بازی کثیف آدمیان بر سر پول ،قدرت،مقام و منصب نشود. انسانی که ناآگاهانه و از سر نادانی و برای نجات خود از تنهایی مقصر رشد جمعیت است و آگاهانه در پی کاهش آن با سیاست، بمباران ، بیماری و خشونت! این حد از کنتراست همان وحشتیست که سامان داروند متوجه آن در دنیای واقعی شده و با زبانی به ظاهر طنز و کمیک و درونی تلخ و سیاه با مخاطبش به اشتراک می گذارد و خواهان تامل و تغییر رویه ی زیستن بشر است که بنا به مانیفست نهایی قهرمانش (پینوکیو) هرگز میسر نمی شود...! علیرضا اسماعیلی در کارگردانی شیوه مناسبی را برای بیان جهانبینی و محتوای نمایش پینوکیو انتخاب کرده است چراکه روبرو کردن انسان دگرگون شده با چهره ی واقعیش در نمایشی دو ساعته آنهم در فضایی پداگوژیک و آموزشی جسارت و دل شیر می خواهد، استفاده از حرکات و جابجایی های مناسب در قالب نظریه ی بیسیک ( حرکت در عرض ،عمق و ارتفاع) استفاده از رقص مدرن و توانایی های فردی و فیزیکال بازیگرانی که اکثرا برای باراول است بر صحنه حضور دارند، کورئوگرافی مناسب و خلق حرکات نمایشی دارای نظم و تعادل و زیبایی در اختیار محتوای نمایش، استفاده از زبان و موسیقی بعنوان کینتوگرافی سرگرم کننده ای که مخاطب را ابتدا روی صندلی بنشاند و سپس وادار به شنیدن و تامل کند بخشی از ترفند های کارگردان جهت به تصویرکشیدن تراژدی مدرن پینوکیو بود.
تلاش علیرضا اسماعیلی برای هماهنگی بیش از بیست بازیگر بر روی صحنه ، آموزش دقیق ایشان، تاکید بر بازی های بزرگنمایی شده و بانمک ، استفاده از توانایی های بیانی،بدنی و عاطفی بازیگران، توجه ویژه به رنگ،نور،لباس، طراحی صحنه،گریم و همه و همه از نکات قابل توجه و مثبت این نمایش است که بر هرچه زیباتر شدن پینوکیو می افزاید و باید به او که در این دوران مرگ و نیستی همچنان در پی تولید اثر هنری، آموزش و افزودن نیروی جوان و تازه نفس به پیکره زخمی تئاتر استان است دستمزیزاد گفت.
این نمایش می تواند شروع تازه ای برای تئاتر سقز باشد.
افشین خدری
مدیر عامل موسسه هنری تیک تاک